تمام زندگي من محمد صدرا تمام زندگي من محمد صدرا ، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

صدگل

12روز مونده به تولد پسر گلم

1390/6/12 9:44
نویسنده :
393 بازدید
اشتراک گذاری

 

چقد زود دیر میشود12روز مونده تا تولد 6سالگي صدرا

انگار همین دیروز بود که دست روی شکمم میذاشتم برات شعرهای

کودکانه میخواندم

 

انگار همین دیروز بود که ناخواسته مثل همه آدمها به این دنیای خاکی پا

گذاشتی همین دیروزها بود یادش بخیر اولین بار که گریه کردی من هم

با تو گریه کردم همه میگفتند الان میتونی احساس مادرت رو درک

کنی .

یادش بخیر خواندن عروسک قشنگ من قرمز پوشیده

تو رختخواب مخملی آبیش خوابیده

یادش بخیر وقتی اولین دنددونت رو در آوردی خیلی عجیب بود که شما اولین دندونت از بالا در اومد.

یادش بخیر وقتی قدمهای اولت رو برداشتی من داشتم ذوق مرگ میشدم .

یادش بخیر اولین بار صدام میکردی آزادی

همیشه وقتی نگات میکردیم میگفتیم حالا کو تا بره مدرسه ......

یادش بخیر روزهایی که برای هر کار جدیدت غش وضعف میرفتم .

یادش بخیر اولین روزی که به مهد رفتی وحالا..............................

چقدر زود گذشتند روزهایی که شیرینی ات دوچندان بود و خیالم آسوده

تر ولی حالا گلم میخوای وارد مرحله جدید از زندگیت بشی یک سال

بزرگتر شدی میخوای بری تو یه اجتماع بزرگتر می خوای قوی تر بشی .

با این که می دونم هنوز اول راهم ولی چه سخت و دیر می

گذره ...حرص خوردن ها و غصه خوردن ها….و می دونم بزرگ که بشی

هیچ کدوم از اینها رو یادت نمی یاد چون ما که نه هیچ کس یادش نمی

یاد….

حالا دیگه دنیا برام یک رنگ دیگه است…سبز….سفید….آبی….صورتی و

شایدم همه رنگ های یک رنگین کمون هزار رنگ…رنگین کمونی که با

لبخند قشنگت تو چشات درست می شه….درست مثل نگاه آسمون

بعد از یک بارون خیس بهاری…..

می خوام که با نشاط باشی

می خوام یه دختر ایرانی با اراده وموفق باشی

می  خوام قلبت پاک و یکرنگ بمونه

می خوام اجازه ندی تا هر نگاهی در دلت نفوذ کنه 

دخترم تا حد امکان کودک بمان ولذت ببر .

دخترم….باهات خیلی حرف ها دارم که بزنم…از دنیا…از آدمهاش…از یک

رنگی و دو رنگیهاش…راست و دروغهاش…زشتی و زیباییهاش….بهشت

و جهنمهاش…ولی نمی خوام رویاهای قشنگت رو با حرفام خراب کنم…

بزرگتر که شدی خیلی چیزها رو خودت می فهمی با اینکه از نگاهت

می خونم حالاهم خیلی چیزها رو می فهمی….

خیلی آرزوها دارم برات که می دونم حوصله شنیدن همه رو

نداری….آخه یکی نیست به من بگه بابا جان آرزو رو که نباید گفت…باید

رسید….با این حال مثل خیلی از مادرها آرزو می کنم سالم

باشی….موفق باشی….خوشبخت بشی و در یک کلام عاقبت به خیر

بشی پسرم …و الحق که عجب آرزوی بزرگ و قشنگیه….قلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به صدگل می باشد